شهید جعفر عربپور در وصیتنامه خود آورده است: ما پیروزیم چون شهادت را در آغوش میگیریم، پیروزیم چون اسلام پشتیبان ما است.
به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید «جعفرعربپور» سوم فروردین ۱۳۴۵ در روستای داهوئیه ازتوابع شهرستان زرند متولد شد. تا اول متوسطه درس خواند و بهعنوان بسیجی بود. در جبهه حضور یافت. بیستودوم فروردین ۱۳۶۲ در شرهانی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر وی مدتها درمنطقه بهجا ماند و پساز تفحص سال ۱۳۷۸ در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیتنامه شهید جعفر عربپور:
پدر و مادر، به شما تبریک میگویم که چنین فرزندی را بزرگ کردید و در راه خدا قربانی نمودید و خودتان را در پیشگاه خدا سربلند و سرافراز کردید. مادر شما بودید که من را بزرگ کردی و بعد از ۱۶ سال از عمرم مرا به مدرسه عشق و شهادت فرستادید که راه حسین را ادامه دهم از شما تشکر میکنم.
امیداوارم که مرا ببخشید پدر و مادر برای من گریه نکنید، خشمتان را در مشتهایتان گره کنید و بر سینه ضدانقلاب بکوبید. مادر تو دوستداشتی که مرا بزرگ کنی و در کنارت زندگی کنم، ولی من صدای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان و رزمندگان را درجبهههای نبرد با کفار شنیدم، درس، مدرسه، خانه و کاشانه رارها کردم تا ندای رزمندگان و امام عزیزمان را لبیک گویم.
مبادا در نبودن من در خانه برای شما ناراحتی ایجاد کند خوشحال باشید و محکم و استوار جلوی این بعثیان کافر و از خدا بیخبر به ایستید و دشمن ضعیف را به زبالهدان تاریخ بیندازید.
اینک ای برادران ازجبهه ما ندای هل من ناصر ینصرنی به گوش میرسد، برخیزید که فردا دیر است و شتابان خود را به جبهه رسانید و ندای رزمندگان را لبیک گویید و یک لحظه دست از امام و رزمندگان برندارید.
ای خواهران عزیز که نمیتوانید در جبهه حاضر شوید ولی در پشت جبهه کارهای زیادی است که میتوانید انجام دهید و باید از فاطمهزهرا(س) و زینبکبری درس آموخت. حجاب خود را سنگر خود قرار دهید، زیرا حجاب کوبندهتر از خون من است.
بدانید من رفتم کاری حسینی کردم و شما باید کاری زینبی کنید و گرنه یزیدی هستید، مادر اگر من در خانه نیستم ولی روحم پیوسته در خانه است، برای من گریه نکنید زیرا من نمردم، اوج گرفته و به ملکوت اعلی پیوستم. ما پیروزیم چون شهادت را درآغوش میگیریم، ما پیروزیم چون اسلام پشتیبان ما است، ما پیروزیم چون قرآن و خدا با ماست.