تاریخ انتشار :شنبه ۲ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۹
۰
plusresetminus
آقایان آیا بازهم می‌خواهید مشاور از خارج کشور بیاورید که یک کلاه دیگر سر ما بگذارند؟ یک‌دفعه رئیس جمهور را هم از کشورهای دیگر وارد کنید تا بر مسند قدرت و مدیریت کشور بنشیند.
رئیس جمهور را هم وارد کنید
به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ جریان فکری که سال‌ها می‌گفت ما در دوران سازندگی و توسعه سیاسی رونق اقتصادی ایجاد کرده‌ایم بعد از اینکه مجدد به قدرت بازگشتند دیدند تمام تفکرات آن‌ها اشتباه است و در نتیجه باعث آسیب به اقتصاد کشور شدند.

آن‌ها که به واسطه رانت و قدرت ساکن بالاشهرها شده‌اند و فرزندان‌شان در خارج از کشور حضور دارند سال‌هاست از درد مردم فاصله گرفته‌اند. حالا هم چون خود را ناتوان در مدیریت و تفکر مدیریت کشور می‌بینند می‌گویند مشاور و مدیر از خارج کشور وارد کنیم.

آقایان محترم به خود بیایید. ما مدیر کارآمد بسیار داریم. وقتی که آمریکایی‌ها قطعات اصلی کارخانه مس سرچشمه را بردند و آن‌چه که نمی توانستند ببرند را آتش زدند و بر روی دیوار‌های سرچشمه نوشتند تا ما برنگردیم اینجا راه نمی‌افتد، این مدیریت ایرانی نبود که خرمشهر ثانی را رقم زد و در ۳ خرداد ۶۱ کارخانه را راه‌اندازی کرد؟!

در این چهل سال تفکرات و مدیریت‌های مدعیان دانستن اقتصاد و زبان جهان این کشور را اداره نکرده‌ است. جوانان دیروز و امروز هستند و بودند که در قامت مدیران، کارشناسان، مشاوران، متخصصان، کارمندان و کارگران و... کشور را به سمت پیشرفت پیش برده اند.

مگر این مدیریت ایرانی و تفکر هوشمند ایرانی نیست که هزاران کارگاه و کارخانه را در ۴۰ سال اخیر راه‌اندازی کرده است؟ مگر صنعت هسته‌ای، صنعت فضایی، صنعت نانو، علوم رایانه‌ای، علوم رویان و... را جز با علم و تدبیر ایرانی پیش رفته است؟ مگر این کشورهای غربی نبودند که به عمد در کتاب‌ها و مقالات علمی خود مطالب نادرست را گنجاندند تا کشورهای دیگر دنیا نتوانند به پیشرفت‌های آن‌ها برسند اما فکر ایرانی توانست این حربه را خنثی کند؟ آیا مدیر و مشاور خارجی می‌تواند با تعهد و تخصص ایرانی در مقابل استاکس‌نت بیاستد؟ آیا مدیر و مشاوری که فقط پشت میز دانشگاه و ریاست را می‌شناسد، می‌تواند درد و رنج کودکان کپرنشین را درک کند؟ آیا کسانی که در فرآیند خصوصی‌سازی با بی‌تدبیری کارخانه‌ها را به تعطیلی کشاندند، می‌توانند درک کند بیکاری کارگر یعنی چه؟

بگذارید یک نمونه واضح و عینی برای شما بزنم. وزارت امور خارجه هزار روزه شهید امیرعبداللهیان به اندازه ۱۰ سال گذشته خود دستاوردهای دیپلماتیک و به اندازه‌های ۴۰ سال اخیر دستاوردهای غیردیپلماتیک در حوزه‌های مختلف اقتصادی و... را داشت.

مگر مدیران و کارمندان این وزارتخانه چقدر در این مدت تغییر کردند؟ همکاران امیرعبداللهیان و مدیران وزارت خارجه در این ۱۰۰۰ هزار روز همان کارمندان و مدیران وزارت خارجه در دهه نود بودند که به دلیل تفکر اشتباه از گردونه کار خارج شده بودند. وقتی وزارت خارجه تمام هم و غم خود را صرف یک موضوع کرده و کارهای دیگر بخش‌ها را عملاً تعطیل کرده بود نتیجه‌اش این می‌شود که تقریباً هیچ آورده‌ای برای ملت ایران به‌دست نمی‌آید.

وزارت خارجه در دهه ۹۰ با وابسته کردن خود به نظرات مشاوران خاص موجب تحمیل هزینه‌های هنگفت به کشور شد. وقتی وزیر خارجه اسبق با تکیه بر حرف‌های آن مشاوران بدون خواندن متن برجام آن را امضا می‌کند، نتیجه‌اش می‌شود خسارت‌هایی که به کشور وارد شد.

آقایان محترم آیا بازهم می‌خواهید مشاور و مدیر از خارج کشور بیاورید که یک کلاه دیگر مثل برجام سر ما بگذارند؟ آیا این بار هم می‌خواهید کسانی را بیاورید که مستقیم تمام دار و ندار ما را به کشورهای غربی گزارش کنند؟

خب چرا این چنین به خود زحمت می‌دهید یک دفعه رئیس جمهور را هم از کشورهای دیگر وارد کنید تا بر مسند قدرت و مدیریت کشور بنشیند و کارها را پیش ببرد. این‌گونه دیگر نیاز به برگزاری انتخابات، نامزد شدن و در معرض رای قرار گرفتن هم نیست! خیلی راحت فرد موردنظر را از گمرک وارد می‌کنیم.

مدرسه، دانشگاه، علم و تحقیق را هم تعطیل کنید چون دیگر قرار نیست آینده کشور را بچه‌های ما بسازند. آقایان محترم به خود بیاید. راه ساختن ایران از مسیر ایرانی عبور می‌کند.

نویسنده: محمدنعیم رستمی

انتهای خبر/ 
  https://armanekerman.ir/vdcb88b8wrhba9p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین